پرسشکده مرجع پرسش و پاسخ فارسی ایران
مسئلهی مهم آن است که هرگز از سؤالکردن دست برندارید. برای هر حس کنجکاوی، یک پاسخ وجود دارد.
نمی دانید؟! بپرسید!
می دانید؟! پاسخ دهید!

محتوایات این صفحه برای افراد زیر 18 سال نامناسب است.
|
2 پاسخ
بى شک هیچ شالودهاى مقدستر از شالوده بناى رفیع ازدواج نیست V} رسول خدا (ص) فرمود: ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله عز و جل من التزویج.( هیچ بنایى در اسلام محبوبتر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است). وسایل الشیعه، ج 14/3 {V و هر ملتى در دین و آئین خود به نوعى از آن بهرهمند هستند. دین اسلام بیش از همه بر آن تاکید فراوان دارد و براى آن آثار و فوائد مهمى یاد کرده است. در قرآن مجید سه آیه در اهمیت اصل ازدواج آمده و همگان را به آن تشویق و دعوت مىنماید:
1. و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد، خداوند گشایش دهنده و آگاه است. V} نور/ 32{V 2. و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لآیات قوم یتفکرون و از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتاتان مودت و رحمت قرار داد در این نشانههایى ا ست براى گروهى که تفکر مىکنند. V} روم / 21{V 3. و ان خفتم الا تقسطوا فى الیتامى فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنى و ثلث و ربع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ان لا تعولوا و اگر مىترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید (از ازدواج با آنان چشم پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج کنید دو یا سه یا چهار همسر و اگر مىترسید عدالت را (در باره همسران متعدد) رعایت نکنید تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهایید استفاده کنید این کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مىکند. V} نساء/ 3{V و در کنار آیات روایات بسیارى نیز در این زمینه آمده است در یکى از آنها آمده که نبى اکرم (ص) فرمود: هر کس ازدواج کند، بدرستى که از نصف دینش پاسدارى نموده است. V} من تزوج فقد احرز نصف دینه. وسایل الشیعه، ج 14/5{V از این رو فقیهان ازدواج را از مستحبات مؤکد بر شمردهاند و آن را براى کسى که به سبب نگرفتن همسر به گناه بیفتد، واجب دانستهاند. با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دین مبین اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده که همگى بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیرى مثل H}النکاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فلیس منىM}{Hازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست{M به طور کلى در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهى و سنت نبوى(ص) است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآورى اهمیت و ارزش آن است و با این گونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن مىباشند؛ چنانچه در مورد محاسبه نفس نیز داریم که: کسى که نفس خود را محاسبه نکند و پرونده اعمالش را بررسى ننماید از ما اهل بیت نمىباشد و واضح است که این حدیث به این معنا نیست که چنین فردى شیعه و دوستدار ما خانواده نمىباشد. بلکه هدف توجه دادن به اهمیت محاسبه نفس مىباشد. با توجه به این نکته معلوم مىشود در این روایات خطاب به کسانى است که با وجود داشتن امکانات و زمینه ازدواج به این سنت پیامبر(ص) اهمیتى نمىدهند و با این کار عملاً به سنت و شیوه و روش پیامبر(ص) بىاعتنایى کرده و آن را کوچک و کماهمیت مىشمرند و این زمینهساز تخلف و سرپیچى و پشت کردن به دیگر سنتهاى پیامبر و اولیاى الهى(ع) و انحراف از دین مبین مىباشد. مسلماً خطاب این گونه احادیث با افرادى نیست که به خاطر عدم آمادگى و یا وجود موانعى بر سر راهشان هنوز براى ازدواج آمادگى ندارند. بلکه بیشتر متوجه کسانى است که به خاطر ترس از فقر و ندارى و یا عدم توکل بر قدرت خداوند و یا ترس از مسؤولیتپذیرى زیر بار ازدواج نمىروند. از آنجا که یک عذر تقریبا عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده، مسأله فقر و نداشتن امکانات مالی است قرآن به پاسخ آن پرداخته و می فرماید: مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می سازد، خداوند واسع و آگاه است. (نور، آیه 32). قدرتش آن چنان وسیع است که پهنه عالم هستی را فرا می گیرد وعلم او چنان گسترده است که از نیات همه کس به ویژه آنها که به نیت عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج می کنند آگاه است و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار خواهد داد. ولی از آنجا که گاه با تمام تلاش و کوشش که خود انسان و دیگران می کنند وسیله ازدواج فراهم نمی گردد و خواه ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذارند، مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنها مجاز است و ضرورت چنین ایجاب می کند، لذا بلافاصله در آیه بعد دستور پارسایی را هر چند مشکل باشد به آنها داده و می گوید: و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز سازد. (نور، آیه 33). نکند در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی دهند و خود را معذور بشمارند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله ای آزمود. فضل در این آیه به معنای زیادی نعمت و عنایت ویژه خداوند به کسانی است که در عین نیاز به ازدواج به دلیل فقر توان انجام آن را ندارند. خداوند به این افراد وعده داده که در صورت فقیر بودن از نعمت خاص خود آنها را برخوردار خواهد ساخت و به زندگی آنها وسعت خواهد بخشید و زمینه ازدواج مناسب و در خور را برای آنها فراهم می سازد. برادر گرامی توصیه ما برای رفع مشکل شما ازدواج است، همیشه امکان ازدواج وجود دارد و بهترین راهکار مناسب برای شما در حال حاضر ازدواج دانشجویی است. درست است که هنوز از نظر اقتصادی آماده نیستید و شغل مناسب ندارید، خوب بدون شک نیاز اقتصادی و داشتن شغل و درآمد از نیازهای اساسی انسان در زندگی است، بنابراین برای مدیریت زندگی مشترک و پس از ازدواج این نیاز وجود خواهد داشت و باید به شکلی ( هر چند از طریق مساعدت والدین و...)تامین شود، ولی برای اقدام به ازدواج نیاز نیست که حتما شغل و درآمدی داشته باشید و نباید آن قدر عقلانی و محاسبه گرانه با این موضوع برخورد نمایید. به نظر ما بهترین گزینه در شرایط فعلی اقدام به خواستگاری و فراهم نمودن مقدمات ازدواج است و این امر باعث می شود که شما انگیزه بیشتری برای دستیابی به شغل مناسب پیدا کنید زیرا باعقد بستن احساس مسؤولیت شما چند برابر می شود و همین باعث می شود که با جدیت بیشتری دنبال کسب و کار بروید. البته این را هم بگوییم که اول باید یک خانواده منصف و فهمیده و مومن پیدا کنید که منطقی باشند و درد جوان ها رو بفهمند که تعداد این نوع خانوادهها کم هم نیستند و اگر سعی کنید حتما موفق می شوید. برخی افراد فقر و نداشتن شغل مناسب را بهانه می کنند و زیر بار ازدواج نمی روند. قرآن کریم اینطرز تفکر و فرهنگ را 1400 سال پیش پیش بینی و ان را غلط دانسته و با صراحت اعلام می دارد هرکس پا به عرصه ازدواج و خانواده گذارد خداوند وضع اقتصادی او را نیز دگرگون می کند: «و أنکحوا الأیمی منکم والصلحین من عبادکم و اما یکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم: (32 سوره نور ) و مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزانی را که صلاحیت ازدواج دارند. و اگر نیازمند و فقیر باشند خداوند از فضلش آنان را بی نیاز خواهد ساخت و خداوند گشایش دهنده و داناست.» در این آیه شریفه یک واژه وجود دارد که خیلی دقیق است و آن واژه فضل است. فضل یعنی اضافی. برای درک این حقیقت خوب است نسبت به موضوع روزی و رزق دقت کنید. روزی انسان دست خداوند است و قابل محاسبه معمولی و عقلانی نیست. روزی با حقوق و مقرری که انسان از دولت یا جای دیگری می گیرد فرق دارد. روی حساب حقوقی که می گیریم اگر بخواهیم حساب کنیم به این نتیجه می رسیم که حتی برای خریدن یک خانه، نیاز به مثلا پنجاه سال پس انداز داریم، در حالی که خیلی از مردم بدون اتکا به حقوق مشخص در زمان بسیار کوتاه تری خانه دار می شوند و حتی خودشان هم تعجب می کنند که چطور خانه دار شده اند. کسی که حتی درست نمی تواند مخارج عادی زندگی اش را تامین کند، بعد از مدتی ممکن است خانه بخرد یا ماشین بخرد و این اصلا با حساب های عادی و محاسبات عقلانی بشری درست در نمی آید. ما طلبه ها در زندگی خودمان موضوع رزق را بسیار تجربه می کنیم و اگر دقت کنید شما هم حتما در زندگی خودتان این تجربه را دارید. بین مردم هم معروف است که می گویند خداوند خرج ازدواج و خانه را تامین می کند. خوب این تجربه آنها است و درست هم هست و در روایات و آیه شریفه فوق هم آمده است. درست است که ما کار می کنیم یا حتی ممکن است کاری فعلا نداشته باشیم، ولی غنی و بی نیاز نمودن و رزق دادن کار خدا است و خودش وسایلی فراهم می کند که انسان به همه چیز می رسد و بی نیاز می شود. ترسیدن در این امور و محاسبات افراطی کردن از ضعف ایمان است. کسی که ایمان دارد از چیزی نمی ترسد و کسی که به قدرت خدا توکل می کند، بسیار شجاعانه و با آرامش عمل می کند و موفق هم می شود. همه ما همین طور عمل کرده ایم و موفق هم شده ایم. این تجربه مسلمی است که اکثر مردم دارند، مگه تمام کسانی که ازدواج کرده اند و در حال حاضر خانواده و خانه و ماشین دارند، از اول این چیزها را داشته اند؟ اکثر قریب به اتفاق افراد دارایی های خودشان را بعد از ازدواج بدست آورده اند. خوب البته نمی خواهیم به کلی عقل را کنار بگذاریم، نه شما می توانید از برخی از راهکارهای عقلانی هم استفاده کنید و با به تاخیر انداختن برخی مراحل بعدی ازدواج ، آمادگی اقتصادی و روحی و اجتماعی لازم را نیز پیدا نموده و خود را برای پذیرش مسئولیت آماده کنید. راهکار این است که فرد مناسب را پیدا کنید، و پس از انجام خواستگاری، با توافق دو خانواده مدت زمان عقد را طولانی نمایید. از این طریق می توانید هم به نیازهای عاطفی خود پاسخ مناسب بدهید، و هم بار اقتصادی خانواده روی دوش شما نیست و می توانید با آرامش تا زمان فراهم شدن شرایط و یافتن شغل مناسب و پایان تحصیلات، صبر کنید و عروسی را به تاخیر بیاندازید. این مشکل را خانواده دختر هم دارد و آنها هم مایل نیستند، دختران شان در خانه بماند و برای یافتن همسر مناسب در انتظاری سخت بسر ببرد و چشم به راه خواستگاری باشد که به او آرامش و عشق هدیه دهد. دوست عزیز آنچه اهمیت دارد شناسایی فرد مناسب و اعمال تدابیر صحیح برای برخورداری از حسن سلوک با همسر و خانواده تان می باشد لذا توصیه می شود جهت اطلاعات بیشتر و دقیق تر و تصمیم گیری واقع بینانه تر برای مهمترین تصمیم دوران زندگی از تدابیر زیر غفلت ننمایید. 1- تفکر بیشتری داشته باشید. 2- با خانواده محترمتان به گفتگو و مشورت بپردازید. 3- از نظرات مشورتی افراد با تجربه استفاده نمایند. 4-کتاب های معرفی شده را نیز مطالعه فرمایید. 4-1- جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان 4-2- انتخاب همسر، آیت الله ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی 4-3- تشکیل خانواده از سری آموز خانواده، جمعی از مؤلفان، انجمن اولیاء مربیان حکمت غریزه جنسى استمرار و بقاى نوع بشر است و لذا سالمترین، بایستهترین و مطلوبترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با ازدواج به موقع و در وقت نیاز - بىآن که به دیرى یا زودى آن فکر کند - به مقبولترین و کاملترین صورت خود به نیازمندى خویش پاسخ مثبت مىدهد و پیش از آن که به عواقب و پىآمدهاى آزاردهنده و فشارهاى غریزه به دنبال آن عقدههاى روانى دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آن که انرژى انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعى و مشروع بىاضطراب و نگرانى - فرو نشانده است و این نخستین توصیه دین در این مورد است. رسول اکرم(ص) مىفرمایند: یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوج...اى جمعیت جوانان هر کس از شما توانایى ازدواج دارد ازدواج کند...(مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، باب مقدمات نکاح، ص 531، ح 21). از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «جاء رجل الى ابى علیه السلام فقال له: هل لک من زوجه؟ قال: لا فقال ابى: ما احب ان لى الدنیا و ما فیها و انى بت لیله و لیست لى زوجه. ثم قال: الرکعتان یصلیهما رجل متزوج افضل من رجل اعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثم اعطاه ابى سبعه دنانیر ثم قال: تزوج بهذه. ثم قال ابى: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم. مردى به محضر پدرم - که درود خدا بر او باد - رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسرى دارى؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد در حالى که یک شب را بىهمسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زندار به جاى آورد بهتر است از مرد بىهمسرى که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آن گاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براى خود تشکیل خانواده دهید که براى روزى شما بهتر و مفیدتر است(وسائلالشیعه، انتشارات مکتبهالاسلامیه، ج 14، ص 7). روایات در این باره فراوان است که به همین دو نمونه بسنده مىکنیم. بنابراین توصیه می کنیم با والدین خود صحبت کنید و نیاز خود را برای ازدواج تشریح نمایید و در این موضوع خجالت به خود راه ندهید. مسلما اگر آنها نیاز فرزند خود را ببینند به کمک تان خواهند شتافت البته در صورتی که شرایط و امکانات مالی و... برایشان فراهم باشد. شکی نیست مطرح کردن این موضوع برای اولین بار با والدین خود به طور مستقیم مشکل است، بنابراین از فرد واسطه ای مثل پدر بزرگ، مادر بزرگ یا یکی از اقوام دیگر که واسطه نزدیک تری با آنها دارید کمک بگیرید و از وی بخواهید موضوع را به طور غیر مستقیم به خانواده محترمتان منتقل کنند. واقع شدن در دام شیطان و ارتکاب گناه بدتر است یا برای مدتی و آن هم برای بار اول خجالت کشیدن مطمئن باشید اگر اشاره ای به این مطلب داشته باشید آنها خودشان پی گیری خواهند کرد. نگران نباشید و اقدام کنید. اما براى کسى که به هر دلیلى امکان ازدواج نباشد،هرگز عنوان مجاز نیست به گناه روی آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنى بسیار فراتر از فشارها و رنجهاى عزوبت و بىهمسرى است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب مىشود و لذا چنین کسى یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد. قرآن کریم مىفرماید: ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحاو باید آ ن کسانى که ازدواج برایشان مقدور نیست عفت بورزند(نور، آیه 33). کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد: 1- کنترل منفى: غالبا وقتى سخن از کنترل غریزه جنسى به میان مىآید، توجه اشخاص به سمت و سوى نوع منفى آن جلب مىشود و آن این است که کسى با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک شدهاش مبارزه و مقابله کند و به سوى ارتکاب جرم نرود، چنین کارى گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولى پیامدهاى سوء و مخرب آن بر کسى پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار و بدین جهت هرگاه شخصى به کنترل غریزه سفارش مىشود با چنین برداشتى از آن و تصور دشوارى و زیانبارى آن، از پذیرفتن چنین توصیههایى سرباز مىزند. 2- کنترل مثبت: غریزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوبترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهیز از صحنهها و کارهایى است که به تحریک این غریزه مىانجامد. این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبهى پیشگیرى دارد هم راحت است و هم بىزیان و بلکه مفید. راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیهاى است با سرعت معمولى و قانونى که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانى ندارد، برخلاف ماشینى که با سرعتى بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر مىکند که چه بسا به کلى اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب براى وسیله و صاحب آن به همراه دارد. و بىزیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشارى بر جسم و روان تحمیل نمىکند تا به آن صدمهاى وارد شود و مفید است چون موجب مىشود مغز و اعصاب و قواى بدن در حالت عادى به سر برند و تعادل روانى شخص محفوظ بماند وانرژى و سرمایههاى جسمى و روحى او بیهوده مصرف نشوند. پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانى که قدرت و وضعیت مساعد براى ازدواج ندارند عفت پیشه کنند وعفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصى منافى با آن را دارد ولى با تأمل بیشتر معلوم مىشود که آیه کریمه معنایى عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمىشمریم: 1- پرهیز از فکر و ترسیم صحنههاى محرک در ذهن و خیال. عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مىکند که حضرت(ع) فرمود: «ان عیسى قال للحواریین:... ان موسى امرکم ان لا تزنوا و انا آمرکم ان لاتحدثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن ا ن تزنوا فان من حدث نفسه بالزنا کان کمن او قد فى بیت مزوق فافسد التزاویق الدخان و ان لم یحرق البیت؛ عیسى به اصحاب خود گفت:... موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مىدهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به این که زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانهاى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمىسوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مىکند» ، V}(وسائلالشیعه، ج 14، ص 240).{V 2- دورى از نگاههاى مسموم و مناظر تحریکآمیز. قرآن کریم در دو آیه متوالى دستور به اغماض و نگهدارى چشم از نگاه حرام و هوسآلود داده است. در آیه اول مىفرماید: قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم...به مؤمنان بگو دیدشان - را از نامحرمان - فرو شنانند و نهانگاههاى خود را - از وقوع در حرام - نگه دارند و در آیه بعدى مىفرماید: و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن...به زنان مؤمن بگو - چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههاى خویش را محافظت کنندV}(نور، آیه 30 - 31).{V جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مىدهد و آن گاه به حفاظت از عورت فرمان داده است. رسول اکرم(ص) مىفرمایند: «النظره سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فى قلبه ؛ نگاه هوسآلود - تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان - هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مىبخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مىکند» ، V}(الاخلاق، سید عبدالله شبر، قم، انتشارات بصیرتى، ص 127).{V 3- گوش ندادن به آوازها و موسیقىهاى تحریککننده و مبتذل. در حدیثى از حضرت صادق(ع) آمده است: ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهى عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً» V}(اسراء، آیه 36).{V «و قال یسأل السمع عما سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر» مردى از آن حضرت درباره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهى کرده و این آیه را خواندند: «به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد. 4-مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج 2، ص 459، ابواب یکتسب به، باب 80. اجتناب شدید از گفتگوهاى دوستانه و نشستهاى غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز. از حضرت امام باقر(ع) اینگونه روایت شده است: «من اصغى الى ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یؤدى عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان یؤدى عن الشیطان فقد عبد الشیطان ؛ هر کس به سخن گویندهاى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند قطعا بندگى شیطان کرده است» V}(وسائلالشیعه، چاپ ایران، کتابفروشى اسلامیه، ج 12، ص 236).{V 5- اعتدال در خوردن. بىتردید پرخورى و بىنظمى در خوردن در ذخیرهسازى و انباشتن موادى که نیازمند تفریغ باشد مؤثر است، ولى در صورت اعتدال و کمخورى سهم ناچیزى از آن صرف تهیه آن مواد مىشود. در حدیثى که قبلاً از پیامبر گرامى(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مىکنند مىفرمایند: «و من لم یستطع فلیصم فان الصوم به وجاء؛ هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مىکند» V}(مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531).{V 6- اشتغال، ورزش و سرگرمىهاى مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مىرسد و همفکر و خیال مصروف چارهسازى در تفریغ آن مىشود و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است. حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضل» مىفرمایند: «... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه..؛ ... و همینگونه انسان اگر بىکار و فارغ باشد، به بیهودگى و سرمستى دچار مىشود و بر اثر آن به مسایلى مبتلا مىشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینى خواهد کرد...» V}(بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87).{V 7- تلاوت قرآن. بىشک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مىبرد و زخمهاى پنهان را التیام مىدهد و همتها را تا آسمانها بالا مىبرد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات مىبخشد. امیرمؤمنان(ع) مىفرمایند: «و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص ؛ قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهاى خود مرهم بگذارید زیرا آن داروى شفابخش سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصههاست» V}(وسائلالشیعه، ج 4، ص 825، ابواب قرائه القرآن، باب 1، ح 7).{V خلاصه این که: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسى نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحى که بیان شد و سپس کنترل منفى با وجود همه زیانهاى آن، ولى هیچگاه به بىبند و بارى و افسارگسیختگى و آلودگى به گناه رضایت نمىدهد و زیان آن را به مراتب خسارتبارتر و ویرانگرتر از ضرر کنترل منفى مىداند. خداوند با حکمت و دانش گسترده خویش همراه با غرایز و نیروهاى دیگر، «غریزه جنسى» را نیز در انسان آفریده است که به هنگام بلوغ شکوفا مىشود و اگر به درستى رهبرى نشود، ناگزیر طغیان مىکند و شخص را به راههاى انحراف و سقوط مىکشاند و براى کنترل و هدایت درست این غریزه راههاى متعددى وجود دارد که از جمله آنها، ازدواج بدون تشریفات است. چنان که قرآن کریم در این مورد مىفرماید: «وانکحوا الایامى منکم والصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنیهم اللّه من فضله واللّه واسع علیم؛ مردان و زنان بىهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز مىسازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است.»، V}(نور ، آیه 32).{V در این آیه ابتدا جوانان را بر ازدواج آسان و ساده و پرهیز از تشریفات دست و پاگیر ترغیب و به آنان امید داده که مسأله فقر را مطرح نکنند؛ زیرا با اتخاذ شیوه صحیح و منطقى در زندگى، این مشکل به راحتى حل مىگردد. باید توجه داشته باشید که در حال حاضر ترس از مشکلات، بیش از خود مشکلات، جوانان را از ازدواج دور مىسازد. واقع مطلب این است که در هیچ مسألهاى نمىتوان نشست تا مشکلات حل شود و سپس اقدام نمود. همه پیشرفتها و موفقیتهایى که بشریت تاکنون به دست آورده مرهون اقدامات انسانهاى مصمم، جدى و با پشتکار قوى است که خود را به آب و آتش زده و قهرمانانه از انبوه مشکلات استقبال کرده و با عزم و اراده و تلاش بر آن فائق آمدهاند. به قول شاعر: P}زندگى جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو {E}نیست هنگام تأمل بىدرنگ آماده شو {P بسیارى از جوانان همین که ازدواج کردهاند و خود را ناچار به کاریابى دیدهاند، به تلاش مضاعف پرداخته و پس از چندى، زندگى خود را رو به سامان بردهاند. در حال حاضر توصیه ما به جوانانى چون شما این است که براى حل مشکل خود، فردى مناسب که هم مورد علاقه شما و هم با شرایطتان سازگار باشد را پیدا کنید و با توافق طرف مقابل و خانوادهاش او را به عقد رسمى خود درآورید. ولى زمان ازدواج را دو یا سه سال به تأخیر بیندازید. این کار مزایاى زیر را در بر دارد: 1- از شیرینى دوران نامزدى که دلپذیرترین دوران زندگى است بهرهمند مىشوید. 2- مخارج سنگین ازدواج بر دوش شما سنگینى نمىکند. 3- به تدریج در برخورد با مشکلات و تلاش براى حل آنها، پختگى بیشترى براى زندگى کسب مىکنید. 4- در طى این مدت، کم کم در جستجوى کار برمىآیید تا بتوانید در کنار تحصیل، کارى نیز دست و پا کنید و بدین صورت بر مشکلات اقتصادى فائق آمده و زمینههاى ازدواج را فراهم مىکنید. در مورد افکار گناهآلود قبل از بیان راهکارهاى عملى جهت کنترل افکار گناهآلود و مزاحم توجهتان را به چند نکته جلب مىکنیم: اولاً، کنترل چنین افکار مزاحم نیازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نباید پنداشت که با بیان یکى دو نکته همه چیز درست مىشود ثانیا خطور این گونه افکار مزاحم در ذهنتان که بدون اختیار به شما هجوم مىآورند، گناه محسوب نمىشود. بنابراین نگران آن نباشید. اما جهت مقابله با چنین افکار مزاحم مىتوانید از دستورالعملهاى زیر بهرهگیرید و امیدواریم به تدریج از شر آن رهایى یابید: 1ـ از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکارى به سراغ فرد مىآید، سعى کنید با یک برنامهریزى دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید. و هر گاه بیکار شدید خود را به کارى مشغول سازید. 2ـ مطمئن باشید و بدانید که وقتى به چیزى فکر مىکنید به این معنا نیست که آن کار را انجام خواهید داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مىدهید، به این معنا نیست که آن جمله و کلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهید کرد. یعنى فکر کردن در باره موضوعى الزاما به فعل و انجام آن منتهى نمىشود. این مطلب را خودتان مىتوانید در طول روز چندین بار مشاهده و لمس کنید و به آن باور کنید. 3ـ در صورتى که به چنین افکارى اهمیت ندهید مطمئن باشید اگر تحمل کنید پس از چندى نهایتا آن را رها خواهید کرد. 4ـ هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگرى کنید و با ایجاد حواسپرتى از آن افکار مزاحم دورى کنید. 5ـ هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت. ضمنا براى تسریع بخشیدن و جدیت بیشتر داشتن جهت مقابله با این گونه افکار اگر با مشاور مورد اعتمادتان حضورا و طى جلسات مکرر به گفتگو بنشینید مناسبتر و بهتر خواهد بود. در غیر این صورت با اجراى راهکارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پىگیرى نمائید. در پایان ذکر این نکته لازم است که غالبا افکار مشوش و آلوده از بازىهاى شیطان و وسوسههاى نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پرکردن فضاى قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتىهاى خلقت او جایى خالى براى شیطنت شیطان در قلب خود باقى نگذارد. کنترل افکار (خواطر) راه های متعددی دارد ولی نباید پنداشت که با اولین گام همه چیز درست می شود. بلکه کسی که می خواهد زمام افکار خویش را به کف گیرد باید با تمام توان به خودسازی بپردازد و با جدیت این راه را دنبال نموده تا تدریجا به هدف نزدیک گردد: 1- راه دل و عشق : ذهن و فکر انسان همواره متوجه چیزی است که به آن عشق می ورزد چنان که عاشق آنی از فکر معشوق خود بیرون نمی رود. این که مثلا ما همیشه در نمازهای خود به یاد دیگر مسائل می افتیم به جهت تعلق نفس به آنها و عدم آشنایی با محبوب حقیقی است . لیکن عاشق دلباخته ذات جمیل علی الاطلاق در همه حال به یاد خداست چنان که گویی همیشه درنماز است . پس باید دل را از تعلق به کثرات پالایید و منزلگه عشق ربوبی ساخت تا اندیشه نیز بدان سوی توجه یابد. 2- ضبط قوه خیال : پرنده لجام گسیخته خیال چون چکاوکی است که هر دم بر سرشاخساری نشسته و به زودی به شاخه دیگر پرواز می کند. از این رو افکار انسان خود ناساخته قرار و آرامی ندارد. آن گاه اگر آدمی با دقت در کنترل آن بکوشد; یعنی , همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به این سوی و آن سوی گریخت بلافاصله آن را به امور شریفه متوجه گرداند, کم کم رام و مطیع می گردد. 3- انس دادن ذهن : با داشتن برنامه منظم و پیوسته , می توان ذهن را به سمت خاصی جهت داد; مثلا داشتن برنامه های منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه کتاب هایی پیرامون : اخلاق , معاد, خداشناسی , عواقب گناه و حداقل روزی یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینی . 4- کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد. داده های حواس ظاهری او است لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز آنچه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند» V} (اسراء، آیه 36).{V بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است. بنابراین افکار گناه آلود گرچه فضای نفسانی شما را آلوده می کند ولی از آنجایی که شما قصد عملی کردن آنها را ندارید بنابراین گناه محسوب نمی شود و همین که در صدد زدودن این افکار هستید معلوم می شود مورد عنایت خداوند هستید و الا شما به فکر اصلاح خود بر نمی آمدید از این رو نگران نباشید انشاء الله هم در این دنیا و هم در جهان آخرت مورد لطف ائمه(ع) خواهید بود. اگر دو کتابی که معرفی شد از نظر متن و محتوا مشکل بود می توانید کتابهای خداشناسی، معاد و امامت آقای قرائتی را مطالعه کنید و معرفت و شناخت خود را نسبت به خداوند، پیامبر و ائمه(ع) تقویت کنید. علاوه بر این سعی کنید با یک برنامه ریزی منظم هر روز چند صفحه ای از قرآن را همراه با ترجمه آن بادقت مطالعه کنید و نمازهای خود را سر وقت و به صورت اختصار بخوانید. از بیکاری و تنهایی نیز اجتناب کنید. امیدواریم خداوند شما را در مسیر هدایت ثابت قدم بدارد و روز به روز بر ایمان و خلوص شما بیفزاید. انشاء الله. در اینجا تذکر این نکته لازم است که کنترل ذهن و خطورات گناهآلود، یکى از مراتب مشکل خودسازى است. اما ذهن واردات خویش را از چشم و گوش مىگیرد. بنابراین این صادرات و واردات، باید کنترل شود. پس بهترین راه این است که آنچه را به ذهن منتقل مىکنیم، از فیلتر عبور دهیم. اگر مىبینید گفتهاند چشم را از نامحرم و گوش را از شنیدن مطالب نامناسب حفظ کنیم، براى این است که بعدا ذهن از این مناظر عکسبردارى کرده و با آن مأنوس مىشود. اگر ظرف ذهن را از مطالب سازنده، عبرتانگیز و صحنههایى که آیات و نشانههایى که در رابطه با مبدأو معاد دارد، انباشته کنیم، دیگر ذهن پریشان و مشغول نمىشود. تلاوت قرآن و تدبر در آیات آن و نیز اندیشه در روایات و احادیث معتبر در این زمینه راهگشا است؛ مثلاً در جلد پنجم کافى صفحه 542 باب الزانى آمده است که حضرت مسیح(ع) فرمودند: اگر موسى(ع) از زنا نهى نمود، من از اندیشه درباره زنا نهى مىکنم، زیرا اندیشه سوء همانند آن است که در اتاقى مزین و پاک، آتشى دودآلود برافروزند که آتش نزند اما همه جا را سیاه مىکند... گرچه فکر بد، مجازات و عقوبتى ثابت ندارد؛ اما محاسبه دارد؛ چنان که در قرآن آمده است: A}اوتخفوه یحاسبکم به اللّه...{A، V}(بقره، آیه 284){V. شاید سرّ تدبّر و تفکر بزرگان در حقایق، عبرتها و... جایگزین عمل بوده است؛ زیرا که روح و ذهن آدمى ظرفى است که اگر با مثبتها پر نشود، منفىها را جذب مىکند. انسان پیوسته محل خطور خواطر و ورود خیالات و افکار است گرچه گاهی به آنچه در خواطر او می گذارد التفاوت نداشته باشد و چون هر فکر و خیالی را سببی و منشأیی است پس منشأ خیالات بد و افکار باطله، شیطان و منشأ خواطر محموده و افکار خوب ملائکه است. در روایتی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: در دل آدمی دو نوع افکار و خواطر وارد می شود یکی از جانب ملک و آن افکاری است که مشتمل است بر عزم امورخیر و دیگری از جانب شیطان و آن خواطری است که متضمن عزم بر امور شر است. وساوس شیطان و خواطر نفسانی از جمله اموری است که باعث تیرگی و ظلمت و کدورت نفس و مانع وصول به سعادت و ضایع کننده روزگار و اوقات است زیرا سرمایه انسان یعنی عمر را صرف امور باطل و بیهوده می کند که درنتیجه سیاسی دل و نابودی دین و دنیای انسان را به دنبال دارد. غفلت از خدا و اقبال به دنیا و تعلقات دنیوی سبب وسوسه شیطان است و راه علاج و نجات از وسوسه ها و خواطر ذکر و یاد خداست. ذکر قلبی و همراهی آن باز ذکر زبانی به طوری که قلب دائما به یاد خدا و صفات او باشد و فرصتی ندهد که شیطان وسوسه کند. « إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ کسانی که متقی و پرهیزکارند هر گاه برسد ایشان را وسوسه ای از شیطان هشیار و متذکر خدا می شوند، پس به واسطه تذکر دیده بصیرت ایشان بینا و از چنگ وساوس رها می گردد.» نکته مهم آن است که منشأ خواطر و وساوس شیطانی، یکی فشار غرایز و امیال به خصوص میل جنسی است و دیگری صفات رذیله ای است که در نفس انسان وجود دارد بنابراین برای خلاصی و نجات از چنگال وساوس و خواطر و افکار پلید باید اولا امیال نفسانی را از راه های مشروع آن ارضا و یا کنترل نمود و ثانیا نفس را از رذایل پاک کرد تا در اثر طهارت قلب و یاد خدا، قوه عاقله تسلطی بر سایر قوا پیدا کند و عنان آنها را در اختیار بگیرد به طوری که نتوانند خودسرانه به هر وادی که خواستند تاخت و تاز کنند. در این حالت است که قوه واهمه و متخیله تحت تدبیر قوه قرار می گیرند و سد محکمی در برابر نفوذ افکار شیطانی ایجاد می گردد. این موضوع دامنه داری است تفصیل مباحث را در کتاب ارزشمند معراج السعاده، ملا احمد نراقی جستجو نمایید.V}(معراج السعاده، انتشارات هجرت، ص125 تا 139){V برای آگاهی بیشتر ر.ک : - آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت امام خمینی. - مراحل اخلاق در قرآن , آیت الله جوادی آملی. برگرفته از پرسمان |
راهش ساده است:
اول میل به پیدا کردن کار را در خود تقویت کنید بعد سریعا برای ازدواج اقدام کنید من خیلی شنیده ام که اگر انسان ازدواج کند راه های زیادی برایش باز می شود اما برای یک دختر واقعا سخت است که بخواهد با مردی بیکار ازدواج کند و برای یک مرد بسیار سخت تر است که دستش در جیب پدرش باشد. اگر هیچ یک را نمی توانید : هنگام فکر کردن به گناه ذهن خود را به چیز دیگری مشغول کنید به موبایلتان نگاه کنید به کسی زنگ بزنید به مغازه ها نگاه کنید کتابی درآورید و یک صفحه بخوانید اگر باز هم نشد: روی تصویر ایجاد شده در ذهنتان ضربدر قرمز بکشید |
